پرینازعشق ما پرینازعشق ما، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

کوچولوی دوست داشتنی ما

امروز رفتی حموم

سلام عزیز دلم سلام عمر من سلام هستی من   نور زندگی ما ....از وقتی اومدی تمام زندگیمون رو چر از شور و هیجان کردی از روزی که اومدی انقدر وجودت دوست داشتنیه که هیچ کس نمیتونه بیشتر از یه روز ازت دور باشه ...   عزیز دلم میخوام یه وقتی داشته باشم بشینم از همه این روزهایی که گذشت بنویسم   دیروز یاد گرفتی اقه کنی ...برای اولین بار از دهنت اب اومد بیورن و خاله فضی گفت به خاطر صداهایی که از خودش در میاره ... سه شب پیش یاد گرفتی سرت رو از روی بالشت بیاری بالا و سرت رو محکم نگه میداری امروز خونه خاله میتی اینکار و کردی نزدیک بود خاله میتی بخوردت عزیز دلم بابایی امروز ماشین رو گذاشت برای فروش ...دلم گرفته خیلی زیاد...
19 مرداد 1393

خوش اومدی عزیز دلم

    بالاخره پریناز عزیز مامانی و بابایی روز 24/4/93 ساعت 11:15 دقیقه در بیمارستان دهخدا بدنیا اومد   دختری که اصلا فکرش رو هم نمیکردم و حتی اصلا درباره چهره زیباش حتی یه بار هم فکر نرکده بودم که چه شکلی به طرز عجیبی دوست داشتنیه...دختری که باورودش تمام زندگی ما رو هر چند با یه سری سختی ها اما پر از شیرینی کرده .... روز 13 تولدش هم نافش افتاد ....الان هم بابایی هم پریناز خوابیدن و مامانی هم باید بره پلو بزاره بابایی هم بره از بیرون کوبیده بگیره   خدای مهربونم شکرت به خاطر همسرم فرزندم و سلامتی که بهمون دادی خدایا به زندگیمون به کار همسرم رونق ببخش و برکت رو به زندگیمون هدیه کن ...
7 مرداد 1393
1